عصر اتوماسیون و در افق نزدیک، فناوری های هوش مصنوعی (فرصت های شغلی) فرصت ها و زمینه های شغلی جدیدی را برای پیشرفت اقتصادی ارائه می دهند، اما زنان با چالش های جدیدی روبرو هستند که با چالش های قدیمی تطبیق دارند. بین 40 تا 160 میلیون زن در جهان ممکن است نیاز به انتقال و تغییر مشاغل تا سال 2030 داشته باشند، که اغلب به نقش هایی با مهارت بالاتر تبدیل می شوند. برای تحمل این اختلال، زنان (و مردان) باید ماهر، متحرک و صاحب فن باشند، اما زنان در هر یک با موانع فراگیر روبرو هستند و برای حرکت به جلو در دنیای کار به حمایت هدفمند احتیاج دارند.

گزارش جدید موسسه جهانی مک کینزی ((MGI، آینده زنان در کار: انتقال در عصر اتوماسیون نشان می دهد که اگر زنان عبور از این مسیر را انجام دهند، می توانند در مسیر کاری پربارتر و با درآمد بهتر قرار بگیرند. اگر نتوانند، هنگام پیشرفت به سمت برابری جنسیتی، با شکاف فزاینده دستمزد روبرو می‌شوند یا بیشتر عقب می‌مانند.

آینده کار برای زنان چه معنایی خواهد داشت

در مناطق مختلف زنان و مردان با مقیاس مشابهی در از دست دادن و دستاوردهای شغلی بالقوه روبرو هستند، برای سازگاری با دنیای جدید کار، آنها باید از مهارت، تحرک و فن زیرکی برخوردار باشند.

این تحقیق جدید به بررسی الگوهای بالقوه در “مشاغل از دست رفته” (مشاغل جابجا شده توسط اتوماسیون)، “مشاغل به دست آمده” (ایجاد شغل ناشی از رشد اقتصادی، سرمایه گذاری، تغییرات جمعیتی و نوآوری در فن آوری) و “مشاغل تغییر یافته” (مشاغل دارای فعالیت و الزامات مهارت از اتوماسیون نسبی تغییر می کند) برای زنان با بررسی چندین سناریو می‌توانددر مورد چگونگی بازیابی اتوماسیون و روند ایجاد شغل تا سال 2030 برای مردان و زنان با توجه به الگوهای جنسیتی موجود در نیروی کار جهانی انجام شود.

این سناریوها برای پیش بینی آینده نیستند. بلکه آنها به عنوان ابزاری برای درک طیف وسیعی از نتایج احتمالی و شناسایی مداخلات مورد نیاز هستند. ما از اصطلاح مشاغل به عنوان خلاصه کوتاه  معادل کارگران تمام وقت استفاده می کنیم.

این تحقیق شش اقتصاد بالغ (کانادا، فرانسه، آلمان، ژاپن، انگلستان و ایالات متحده) و چهار اقتصاد نوظهور (چین، هند، مکزیک و آفریقای جنوبی) را بررسی می کند که در مجموع نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند و حدود 60 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را دارا می‌باشند.

زنان و مردان در حوزه های مختلف، با مقیاس مشابهی در از دست دادن و دستاوردهای شغلی بالقوه روبرو هستند

زنان و مردان تمایل دارند که در مشاغل مختلف در کشورهای بالغ و در حال ظهور جای بگیرند و این مشاغل رفته و به توسط اتوماسیون برای افراد پذیرفته یا رد می‌شوند. در اقتصادهای بالغ مورد مطالعه، زنان به طور متوسط ​​15 درصد از کاربران ماشین آلات را تشکیل می دهند، اما بیش از 70 درصد آنها به طور متوسط ​​کارمندان دفتری هستند. در اقتصادهای نوظهور در نمونه ما، زنان به طور متوسط ​​کمتر از 25 درصد از کاربران ماشین آلات را تشکیل می دهند، اما بیش از 40 درصد را کارمندان دفتری تشکیل می دهند. بیش از 70 درصد کارگران مراقبت های بهداشتی و اجتماعی در 9 کشور از ده کشور (به استثنای هند) زنان هستند. با این حال، در بسیاری از کشورها کمتر از 15 درصد کارگران ساختمانی و فقط حدود 30 درصد کارگران تولیدی زن هستند.

اگر سناریوی اتوماسیون در مقیاس اختلالات فناوری گذشته رخ دهد، زنان و مردان می توانند با از دست دادن شغل و دستاوردهای بسیار گسترده ای روبرو شوند. در این تحقیق، ما سناریوهای مختلفی را بررسی می کنیم که تا سال 2030 با استفاده از تحقیقات آینده MGI و تجزیه و تحلیل آن از مشاغل از دست رفته و به دست آمده تهیه شده است. تحقیقات فعلی ما با افزودن عدسی جنسیتی به آن کار، و با بررسی طیف گسترده ای از تأثیرات بر مشاغل زنان از جمله جابجایی شغلی بالقوه، فرصت های ایجاد شغل، تغییر ماهیت مشاغل و ارزیابی کمی از انتقال، زمینه جدیدی را ایجاد می کند که زنان برای استفاده از این فرصت های جدید، از جمله پیامدهای مربوط به دستمزد و سطح تحصیلات، باید از آن استفاده کنند. سناریوی اصلی ما تا سال 2030 بر اساس سناریوی “میانه” تصویب اتوماسیون بنا شده است که اتوماسیون را در مقیاسی مشابه با سایر اختلالات عمده فناوری در گذشته مدل می کند.

در مورد مشاغل از دست رفته، زنان ممکن است کمی کمتر از مردانی که توسط اتوماسیون آواره شده اند، در معرض خطر شغلی خود قرار بگیرند. در این ده کشور، به طور متوسط ​​20 درصد از زنان امروز کار می کنند، یا 107 میلیون زن، می توانند شغل خود را با استفاده از اتوماسیون جابجا کنند، در مقایسه با مردان با 21 درصد (163 میلیون) در دوره تا 2030 (شکل1).

شکل 1:

ترکیب جابجایی شغل می تواند برای مردان و زنان متفاوت باشد، که تا حد زیادی تفاوت در ترکیبی از مشاغل مورد علاقه آنها و فعالیتهای تشکیل دهنده این مشاغل را منعکس می کند. برخی از فعالیت ها و در نتیجه مشاغل، نسبت به سایر فعالیت ها اتوماتیک تر هستند. به عنوان مثال، هم کارهای بدنی معمول و هم کارهای شناختی معمول بسیار اتوماتیک هستند، اما آنهایی که به مهارت های شناختی پیچیده تری نیاز دارند و مهارت های اجتماعی و عاطفی درآنها کمتر است. مردان در نقش های فیزیکی مانند اپراتورهای ماشین و کارگران صنایع دستی غالب هستند. بنابراین، تقریباً 40 درصد مشاغل مردانی که در سناریوی 2030 ما می توانند توسط اتوماسیون جابجا شوند، در این گروه ها هستند. برعکس، زنان در بسیاری از مشاغل با پتانسیل اتوماسیون بالا به دلیل کارهای شناختی معمول، مانند حمایت های دفتریاری یا نقش های کارگر خدماتی غالب هستند. این مشاغل 52 درصد از اشتغال بالقوه زنان را تشکیل می دهد.

در بین کشورها نیز اختلافاتی وجود دارد. در اقتصادهای بالغ، مردان ممکن است شغل اپراتور ماشین را از دست بدهند در حالی که زنان ممکن است شغل های دفتری و خدماتی را از دست بدهند. در اقتصادهای در حال ظهور در سناریوی ما روند قابل توجهی از جابجایی مشاغل در مشاغل مرتبط با کشاورزی وجود دارد، با این وجود الگوها در اقتصادهای نوظهور متفاوت است. به عنوان مثال، کار کشاورزی یکی از سه گروه شغلی برتر است که باعث جابجایی شغل مردان (21 درصد ضرر) در مکزیک می شود اما در سه گروه برتر زنان نیست. با این حال، در هند که بسیاری از زنان در کشاورزی معیشتی کار می کنند . تلفات در این گروه شغلی می تواند 28 درصد مشاغل از دست رفته توسط زنان را نشان دهد، در حالی که 16 درصد شغل های مردان از دست رفته است.

در این بین دستاوردهای شغلی نیز وجود خواهد داشت. حتی با اتوماسیون، تقاضا برای کار و کارگر می تواند با رشد اقتصاد افزایش یابد، بخشی از آن با رشد بهره وری ایجاد شده توسط پیشرفت تکنولوژیکی تأمین می شود. افزایش درآمد و مصرف خصوصاً در اقتصادهای در حال ظهور، افزایش مراقبت های بهداشتی برای جوامع پیر، سرمایه گذاری در زیرساخت ها و انرژی و سایر روندها تقاضای کار ایجاد می کند که می تواند جابجایی کارگران را جبران کند. زنان می‌توانند در مقایسه با مردان به دلیل مشاغل و بخشهایی که تمایل به کار دارند، تا حدی بهتر بتوانند این مشاغل بالقوه شغلی را به دست آورند. با این حال، این دستاورد فرض می کند که زنان از امروز تا سال 2030 سهم خود را در هر بخش و شغل حفظ کنند.

تا سال 2030، زنان می توانند 20 درصد مشاغل بیشتری در مقایسه با سطح فعلی (171 میلیون شغل کسب شده) در مقابل 19 درصد برای مردان (250 میلیون شغل کسب شده) به دست آورند (شکل 2). در ده کشور نمونه ما، به طور متوسط ​​58 درصد از درآمد ناخالص شغل زنان می تواند از سه بخش مراقبت های بهداشتی و کمک های اجتماعی، تولید و تجارت خرده فروشی و عمده فروشی حاصل شود. به طور متوسط ​​، 53 درصد از درآمد ناخالص شغل مردان می‌تواند از بخش تولید، تجارت خرده فروشی و عمده فروشی و خدمات حرفه ای، علمی و فنی حاصل شود. زنان در مراقبت های بهداشتی با رشد سریع خوبی دارند، که می تواند 25 درصد مشاغل بالقوه کسب شده برای آنها را تشکیل دهد.

شکل2:

در سناریوی ما تا سال 2030 در ده کشور مورد تجزیه و تحلیل، بیش از 150 میلیون شغل خالص (با توجه به جابجایی مشاغل و ایجاد مشاغل) می تواند به مشاغل و بخشهای موجود اضافه شود که اکثریت عمده آنها در اقتصادهای در حال ظهور خواهد بود. اقتصادهای بالغ می توانند حداقل رشد خالص مشاغل یا حتی کاهش خالص را تجربه کنند زیرا با افزایش اتوماسیون، هرگونه افزایش اشتغال در بخشهای موجود و مشاغل خنثی می شود. در ده اقتصاد، در صورت حفظ روند فعلی اشتغال در مشاغل و بخش ها، 42 درصد مشاغل خالص به دست آمده (64 میلیون شغل) می تواند به زنان و 58 درصد (87 میلیون شغل) به مردان اختصاص یابد.

در اقتصادهای بالغ، رشد خالص شغل (با در نظر گرفتن مشاغل از دست رفته و مشاغل ایجاد شده) فقط در دو بخش متمرکز می شود: خدمات حرفه ای، علمی و فنی و بهداشت و درمان. امروزه زنان در کشورهای دوم به خوبی ظهورداشته اند، اما در کشورهای اول در بسیاری از کشورها : کانادا، ژاپن، انگلستان و ایالات متحده زنان در بخش خدمات حرفه ای، علمی و فنی در مقایسه با متوسط ​​سهم خود در اقتصاد ظهور کمتری دارند.

در اقتصادهای در حال ظهور، رشد خالص شغل می تواند در طیف وسیعی از بخشها از جمله تولید، اسکان و خدمات غذایی، تجارت خرده فروشی و عمده فروشی و ساخت و ساز (57 درصد مشاغل خالص کسب شده در هند، چین و مکزیک) رخ دهد. در می یابیم که در چین، مکزیک و آفریقای جنوبی زنان در مقایسه با سهم کل اشتغال خود نسبت به مردان در خدمات اقامتی و غذایی بیشتر از مردان حضور دارند و کمتر در ساخت و ساز حضور دارند. در هند، زنان نسبت به مشارکت کل اقتصاد در تولید ،کمی بیش از حد نمایان هستند و در ساخت و ساز و اقامت و خدمات غذایی به شدت حضور کمتری حضور دارند.

امواج نوآوری در فن آوری نه تنها ماهیت بسیاری از مشاغل را جابجا می کند یا تغییر می دهد، بلکه مشاغل کاملاً جدیدی را ایجاد می کند. روندهای تاریخی در ایالات متحده نشان می دهد که تا 9 درصد مردم می توانند در مشاغل کاملاً جدید و نوظهور تا سال 2030 استخدام شوند. نمونه هایی از مشاغل که در دهه گذشته ایجاد شده می‌توان به  یادگیری ماشین و هوش مصنوعی گرفته تا رانندگان سواری و نقش در پایداری و مدیریت منابعاشهره کرد. اگر این برآورد در مورد نمونه ده کشور ما برون یابی شود، این می تواند به معنای ایجاد بیش از 160 میلیون شغل در این مشاغل کاملاً جدید تا سال 2030 باشد. به منظور پاسخگویی به خواسته های مشاغل کاملاً جدید، زنان به مهارت های مناسب نیاز دارند و همچنین باید  دارای تحرک نیروی کار و شبکه هایی برای پیگیری این مشاغل باشند.

ممکن است مشاغل زنان در معرض اتوماسیون جزئی باشد تا اینکه به طور کامل توسط اتوماسیون جابجا شود

حتی اگر زنان در مشاغل فعلی خود باقی بمانند، با اتخاذ فن آوری جدید در محیط های کاری، به احتمال زیاد روشهای کار آنها تغییر خواهد کرد و برخی از فعالیت های اصلی در مشاغل زنان به صورت خودکار انجام می شود و “اتوماسیون نسبی” کار آنها ایجاد می شود. در چنین شرایطی، فناوری اتوماسیون جایگزین شغلی نمی شود، بلکه در عوض وقتی انسان یاد می گیرد در کنار ماشین کار کند، آن را به روش های معنی داری تغییر می دهد. به عنوان مثال، نیازهای شغلی دبیران، معلمان و سایر افراد حرفه ای به طور گسترده ای تغییر کرده است زیرا رایانه ها چندین کار دستی مانند “جمع آوری و پردازش داده های اساسی” را در قرن 21 “خودکار” کرده‌اند.

با استفاده از ایالات متحده به عنوان مثال، در می یابیم که تقریباً نیمی از مشاغلی که عمدتاً توسط زنان اداره می‌شود، تا سال 2030 از لحاظ فنی کمتر از 50 درصد قابل اتوماسیون هستند، در حالی که در حدود 20 درصد مشاغل عمده توسط مردان انجام می شوند. اگر این الگو در سراسر کشورها برقرار باشد، زنان در معرض خطر کمتری از مردان قرار می گیرند که کار آنها به طور کامل توسط ماشین آلات جایگزین شود.

  • از آنجا که اتوماسیون جزئی رایج‌تر می‌شود و سایر فناوری ها، از جمله سیستم عامل‌های دیجیتال که کار مستقل را امکان پذیر می کنند، زندگی کاری زنان (و مردان) می تواند از سه طریق تغییر کند: همانطور که ماشین آلات به طور فزاینده ای از عهده کارهای معمول فیزیکی و شناختی برمی آیند، زنان می توانند وقت بیشتری را صرف مدیریت افراد، استفاده از تخصص و تعامل با ذینفعان کنید. به عنوان مثال، در یک اتاق اورژانس در سال 2030، کارکنان بهداشت می توانند زمان کمتری را برای انجام کارهای دفتری (به دلیل پذیرش  وثبت نام قبلی از طریق تلفن همراه، صندوق رایانه ای و صورتحساب و ابزارهای تشخیصی هدایت شده توسط هوش مصنوعی) و کارهای بدنی صرف کنند، اما زمان بیشتری برای تعامل با بیماران خواهند داشت.
  • مهارت های خاص می توانند از اهمیت بیشتری برخوردار شوند. مشاغل در اروپا و ایالات متحده تا سال 2030 ممکن است با استفاده از مهارت های فنی تا 55 درصد و با استفاده از مهارت های اجتماعی و عاطفی به 24 درصد زمان بیشتری نیاز داشته باشند. زمان صرف شده با استفاده از مهارتهای جسمی و دستی و مهارتهای اساسی شناختی می تواند با خودکار شدن این فعالیتها کاهش یابد.
  • زنان بیشتری می توانند انعطاف پذیر کار کنند. همكاری همزمان با همكاران امروزه بخش مهمی از زندگی شغلی است، اما به عنوان مثال با استقرار گسترده كار از راه دور، فناوری می تواند نیاز به همكاری را كاهش دهد. ظهور این روش های جدید و انعطاف پذیرتر برای کار به ویژه برای زنان مفید است زیرا آنها به طور نامتناسبی “بار مضاعف” کار برای حقوق و کار بدون حقوق در خانه را در هر دو کشور بالغ و اقتصادهای نوظهور به دوش می کشند.


بین 40 تا 160 میلیون زن در سطح جهان ممکن است نیاز به تغییر مشاغل داشته باشند

در سراسر جهان، ممکن است 40 تا 160 میلیون زن ( 7 تا 24 درصد از افرادی که در حال حاضر شاغل هستند ) برای اطمینان از موقعیت مناسب برای شیفت تقاضای کار، نیاز به گذر از مشاغل داشته باشند. برای مردان، دامنه قابل مقایسه با 8 تا 28 درصد است. اگر زنان از فرصتهای گذار استفاده کنند آنها می توانند سهم فعلی خود را حفظ کنند. اگر آنها نتوانند، نابرابری جنسیتی در کار می تواند بدتر شود (شکل 3). این دامنه های گسترده براساس سناریوی تصویب اتوماسیون نقطه میانی و ابتدای اتوماسیون اتخاذ می شوند.

شکل3:

زنان برای موفقیت در گذر موفقیت آمیز، احتمالاً به تحصیلات بالاتر و مهارت‌های مختلف نیاز دارند. در اقتصادهای بالغ، بیشتر زنان (و مردان) احتمالاً مجبور به انجام مشاغلی می شوند که نیاز به تحصیلات بالاتر دارند. در پنج از شش اقتصاد بالغ نمونه ما، تقاضای کار خالص فقط برای مشاغل با کالج یا مدرک پیشرفته رشد می کند. زنان در اقتصادهای بالغ عموماً با نرخ هم تراز یا حتی بالاتر از مردان فارغ التحصیل می شوند. این امر باید آنها را برای مشاغلی که بیشترین تقاضا را دارند در موقعیت مناسب قرار دهد، اما مهم است که آنها مهارت های خود را تا جایی که ممکن است با بیشترین فرصت های شغلی مطابقت دهند.

همین امر در مورد زنان شاغل امروز نیز وجود دارد که برای ورود به مشاغل آینده نیاز به تعدیل نیرو دارند. در سه چهارم اقتصاد نوظهور در نمونه ما – چین، هند و مکزیک – تقاضای کار خالص می تواند برای مشاغل مورد نیاز با تحصیلات متوسطه برای زنان و مردان به شدت افزایش یابد. این مسئاه  می تواند در برخی از اقتصادهای نوظهور، جایی که نرخ تحصیلات زنان همچنان از مردان عقب است، زنان را با چالش مواجه کند. به ویژه در هند، زنان کم مهارت در بخش کشاورزی با کاهش تقاضای کار برای مشاغلی که نیاز به تحصیلات متوسطه ندارند، می توانند با نیاز قابل توجهی مواجه شوند.

علاوه بر این، پذیرش فناوری های اتوماسیون و مناطقی که در آن مشاغل ایجاد می شود، می تواند باعث رشد تقاضا برای مشاغل پردرآمد شود. این شرایط برای زنان هم فرصت و هم خطر دارد. اگر آنها موفق به جابجایی بین مشاغل شوند و برای پاسخگویی به تقاضای مشاغلی که پردرآمد هستند و با مهارتهای مختلفی همراه هستند، خود را بازآموزی کنند، می توانند به آینده اشتغال پرمصرف و سودآورتر نگاه کنند.

با این حال، اگر آنها نتوانند انتقال های لازم را انجام دهند، بسیاری از زنان می توانند با اختلاف فزاینده دستمزد نسبت به مردان روبرو شوند. کارگران در مشاغل با دستمزد متوسط ​​در اقتصادهای بالغ می توانند آسیب پذیرترین افراد در برابر آوارگی شغلی باشند – کارگران مرد در بسیاری از کشورها بیش از زنان در کوتاه مدت- شلوغی بالقوه کارگران در مشاغل با دستمزد پایین، از جمله مردان آواره از کارخانه، می تواند فشار رو به پایین را تحت فشار قرار دهد. در بلند مدت، برخی از زنان باید بازار کار را به طور کامل ترک کنند، زیرا هزینه های اقتصادی مربوط به حضور در نیروی کار افزایش می یابد.

اختلاف حقوق و دستمزد جنسیتی از ویژگیهای اقتصادهای بالغ و در حال ظهور است. در حال حاضر، مردان بیشتری نسبت به زنان در مشاغل با درآمد بالاتر اشتغال دارند. به عنوان مثال، در اقتصادهای بالغ، 5 درصد از زنان در مقایسه با 8 درصد مردان در بالاترین رده های شغلی قانونگذار، مقام ارشد و مدیر قرار دارند .همزمان، درصد بالاتری از زنان شاغل در دو گروه کم درآمد – مشاغل ابتدایی و کارهای دفتری-  کار می‌کنند.

با نگاهی به آینده سال 2030، سناریوی ما نشان می دهد که اگر زنان قادر به کسب مهارت های لازم و پیمایش موفقیت آمیز در انتقال های شغلی مورد بحث باشند، ممکن است اختلاف اقتصادی در حقوق و دستمزد جنسیتی کمی در کشورهای بالغ کاهش یابد. زنان می توانند در گروه شغلی حرفه ای و کاردانی نسبتاً پردرآمد دست به کار شوند (به عنوان مثال، 38 درصد از زنان در کشورهای بالغ می توانند تا سال 2030 در این گروه باشند، در حالی که در سال 2017، این عدد 34 درصد بود). بیشترین میزان از دست دادن شغل زنان می تواند در گروه های شغلی نسبتاً کم درآمد مانند خدمات دفتری اتفاق بیفتد (به عنوان مثال، 14 درصد از زنان در کشورهای بالغ می توانند تا سال 2030 در این گروه باشند، این کاهش از 17 درصد در سال 2017 است). با این حال، توجه به این نکته حائز اهمیت است که مردان همچنان می توانند نسبت به زنان در گروه پردرآمد شغلی بیشتر باشند: قانون گذاران، مقامات ارشد و مدیران. در سناریوی ما، 9 درصد از مردان در اقتصادهای بالغ می توانند در این نقش های رهبری پردرآمد استخدام شوند، در حالی که تنها 6 درصدرا زنان شاغل تشکیل می‌دهند. اقتصادهای در حال ظهور نیز داستان مشابهی را می بینند، زنان (و مردان) در حال دور شدن از مشاغل با دستمزد پایین مانند کشاورزی و دستیابی به مشاغل با دستمزد بالاتر مانند نقش های حرفه‌ای، با یک ضرورت روبرو هستند.

زنان برای سازگاری با دنیای جدید کار، باید از مهارت، تحرک و فن آوری برخوردار باشند

زنان و مردان با یک دوره اختلال و تغییر روبرو هستند.  اول: توسعه مهارتهای مورد نیاز برای هر دو حیاتی خواهد بود. دوم: انعطاف پذیری و تحرک مورد نیاز برای مذاکره در مورد موفقیت در بازار کار ؛ و سوم: دسترسی و دانش به فن‌آوری لازم برای کار با سیستم های خودکار از جمله شرکت در ایجاد آن. متأسفانه، زنان معمولاً با موانع ساختاری و اجتماعی طولانی مدت و گسترده ای روبرو هستند که می تواند مانع آنها در هر سه این زمینه شود و پیشرفت در جهت برابری جنسیتی در کار را کند کرده است. خبر خوب این است که نیروهای فناوری و نوآوری که مشخص کننده عصر اتوماسیون هستند نیز می توانند زمینه را برای برابری بیشتر جنسیت در نیروی کار فراهم کنند. یک فرصت عظیم برای رهبران بخش خصوصی و دولتی وجود دارد که زنان را قادر می سازند تغییر لازم را در سه زمینه انجام دهند (شکل 4).

­­­شکل4:

مهارت ها

زنان در اقتصادهای بالغ عموماً با نرخ هم تراز یا حتی بالاتر از مردان فارغ التحصیل می شوند. طبق  نظر مجمع جهانی اقتصاد (( WEF، در سراسر کشورهای توسعه یافته، زنان بیش از مردان با حداقل مدرک متوسطه فارغ التحصیل می‌شوند. با این حال، آنها هنوز هم باید مهارت های خود را تا جایی که ممکن است با بیشترین فرصت های شغلی مطابقت دهند. این نگرانی وجود دارد که زنان مهارتهای لازم برای زمینه های با رشد بالا مانند خدمات حرفه ای، علمی و فنی را کسب کنند.

در اقتصادهای در حال ظهور، تحصیلات دختران و زنان در سالهای اخیر به طور چشمگیری بهبود یافته است، و این نشان می دهد که زنان باید از موقعیت های بهتری نسبت به گذشته برخوردار شوند تا از تغییر تقاضای کار استفاده کنند. با این وجود، هنوز شکافهای بزرگ جنسیتی در آموزش و حتی بیشتر در مهارتهای مورد نیاز زنان وجود دارد. در کشورهای با درآمد متوسط ​​و پایین مانند هند، که بیش از 60 درصد زنان شاغل در کشاورزی مشغول به کار هستند و دارای مهارت های محدودی هستند که سازگاری با آنها دشوار است، انتقال به مشاغل و بخش های جدید به احتمال زیاد بسیار چالش برانگیز باشد. بیش از هر زمان دیگر، زنان نیاز به یادگیری مادام العمر از مدرسه تا استخدام و در طول زندگی کاری خود دارند.

برای پاسخگویی به این نیازها، بخش خصوصی می تواند سرمایه گذاری بیشتری در زمینه آموزش و تعدیل نیرو در کارمندان خود در سازمان های خود یا مشارکت با دانشگاه ها و موسسات دیگر انجام دهد. به طور فزاینده ای، کارگران در دوره شغلی باید مهارت های جدید خود را تازه کنند یا توسعه دهند. یک مطالعه نشان داد که در سال 2018، 54 درصد از کارفرمایان در مقایسه با تنها 20 درصد در سال 2014، برای ایجاد نیروی خالی موجود، مهارت های اضافی آموزش و توسعه به نیروی کار فعلی خود ارائه می دهند، در حالی که در سال 2014 تنها 20 درصد از این کارها انجام شده است. دولت ها می توانند با اعطای یارانه به زنان برای آموزش، قدرت خود را نشان دهند.

انعطاف پذیری و تحرک

تحرک و انعطاف پذیری نیروی کار به زنان و مردان کمک می کند تا در صورت لزوم برای پاسخگویی به نیازهای بازار کار در حال تکامل، در تعامل باکارفرمایان، مشاغل، بخشها و جغرافیاها حرکت کنند. با این وجود، زنان در اینجا بیشتر از مردان با چالش های ساختاری روبرو هستند.

زنان از تحرک و انعطاف پذیری کمتری برخوردارند زیرا زمان بسیار بیشتری نسبت به مردان برای کار مراقبت های بدون حقوق صرف می کنند (بیش از 1.1 تریلیون ساعت در سال، در حالی که این میزان برای مردان کمتر از 400 میلیارد ساعت است). به عنوان مثال، تغییر فناوری می تواند به شما کمک کند تا زندگی کاری زنان با امکان کار از راه دور، انعطاف پذیرتر شود. دولت ها می توانند با یارانه زایمان و مرخصی والدین و مراقبت از کودک کمک کنند. شرکت های بیشتری می توانند گزینه های انعطاف پذیر ارائه دهند، با این حال یک بررسی در سال 2018 از کارفرمایان نشان داد که 23 درصد از کارفرمایان گزینه های کار انعطاف پذیر یا از راه دور را ارائه می دهند. در بعضی موارد، زنان حداقل در بعضی از بخشها با موانع قانونی برای کار روبرو هستند که این امر تحرک آنها را در بین آنها محدود می کند. در 155 کشور از 173 اقتصاد، حداقل یک محدودیت قانونی مبتنی بر جنسیت در زمینه اشتغال و کارآفرینی زنان وجود دارد.

عامل دیگری که تحرک زنان را محدود می کند این است که زنان – هم در کشورهای بالغ و هم در اقتصادهای در حال ظهور – هنگام تغییر شغل با امنیت جسمی خود روبرو می شوند و به طور بالقوه در حال محدود کردن محل کار خود هستند. شرکت‌های برون سپاری فناوری اطلاعات و فرآیند تجارت هند، حمل و نقل ایمن را برای کارمندان زن با استفاده از وسایل نقلیه با دستگاه های ردیابی فراهم می کنند. در اقتصادهای نوظهور، دسترسی محدود به سیستم‌های حمل و نقل و ایمنی ضعیف در آنها به عنوان بزرگترین مانع برای مشارکت زنان در بازار کار، به ویژه در اقتصاد رسمی تلقی می شود.

تمرکز جنسیتی مداوم در مشاغل و بخش‌ها، عبور زنان (و مردان) را برای مشاغل دشوارتر می کند. یک مطالعه اخیر در آمریکا نشان داد که انتخاب های گروهی و شغلی زنان بیش از 50 درصد شکاف جنسیتی را تشکیل می دهد. برای کاهش کلیشه هایی که تمرکز جنسیتی را در برخی مشاغل محصور می کنند، باید کار بیشتری انجام شود.

زنان (و مردان) ممکن است هنگام انتقال به مشاغل جدید یا بخشهایی از جمله مزایای بیکاری و بیمه، به حمایت مالی نیاز داشته باشند. آژانس های کارگری می توانند بر ارائه مزایا و کمک به بیکاران تمرکز کنند: خدمت به عنوان مشاور شغلی، ارائه راهنمایی شغلی و امکان دسترسی به آموزش و فرصت های شغلی بالقوه برای افرادی که موقتاً از کار خارج شده‌اند.

زنان به اندازه مردان به شبکه هایی که به آنها کمک می کند مهارت های خود را رشد دهند، دسترسی ندارند که پیشرفت شغلی پیدا کنند و به مشاغل جدید بروند. برخی از شرکت ها در این جبهه پیشروی می کنند، اما برای ایجاد فرصت ها برای زنان باید کارهای بیشتری انجام شود.

تعامل در فن آوری

زنان برای پیشرفت باید بیشتر درگیر فناوری شوند .دسترسی بیشتر، مهارت های بیشتر و مشارکت بیشتر در ایجاد آن برای آنها الزامی است..

فناوری می تواند بسیاری از موانع پیش روی زنان را از بین ببرد، فرصت های جدید اقتصادی را باز کند، به آنها کمک کند تا در نیروی کار شرکت کنند و در عصر اتوماسیون، تغییرها را طی کنند. به عنوان مثال، زنان اکنون با استفاده از فناوری که روشهای جدید و انعطاف پذیرتری برای کار فراهم می کند، به طور مستقل در آنچه که به عنوان اقتصاد گیگ شناخته می شود کار می کنند. سیستم عامل های دیجیتال در نقش های خدماتی که زنان به خوبی در آن نمایان می‌شوند، از جمله خرده فروشی و اسکان و خدمات غذایی، سریع ترین رشد را دارند. سیستم عامل های دیجیتال، و انعطاف پذیر و هزینه های دسترسی کم آنها نیز به شما کمک می کند تا توضیح دهید که چرا بسیاری از زنان به کارآفرینی در تجارت الکترونیکی تبدیل شده اند که ممکن است در ایجاد  زنجیره های عرضه سنتی تر چالش برانگیز باشد.

با این حال، زنان همچنان از نظر دسترسی به فناوری، مهارتهای استفاده از آن و اشتغال در بخشهای فنی از مردان عقب هستند و می توانند مزایای بالقوه نوآوری در فناوری را از دست بدهند. همانطور که اشاره کردیم، آینده کار احتمالاً افراد را مجبور می کند که با فن آوری بیشتری کار کنند. همچنین بسیار مهم است که زنان در ایجاد فناوری مشارکت داشته باشند، نه تنها به این دلیل که تیم های مختلف مزایای مشخصی دارند، بلکه به دلیل کمک آنها می تواند نگرانی های مربوط به تعصبات جنسیتی داخلی در الگوریتم های AI را برطرف کند.

شکاف دیجیتالی جنسیتی همچنان پابرجاست. در سطح جهانی، مردان 33 درصد بیشتر از زنان به اینترنت دسترسی دارند. این شکاف هنگام تمرکز بر زنان در جوامع فقیرنشین و شهری بدتر می شود. زنان همچنین در توسعه مهارت‌های فنی از مردان عقب هستند. در سطح جهانی، زنان فقط 35 درصد از دانشجویان بنیادی در آموزش عالی را تشکیل می‌دهند و آنها بیشتر از علوم کاربردی مربوط به فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT ) به تحصیل علوم طبیعی می پردازند. زنان در مشاغل فنی به میزان قابل توجهی دچارکمبود هستند (کمتر از 20 درصد کارگران فناوری در بسیاری از اقتصادهای بالغ زن هستند). براساس نتایج OECD، تنها 1.4 درصد از کارگران زن در حال توسعه، نگهداری یا بهره برداری از سیستم های ICT هستند، در حالی که 5.5 درصد از کارگران مرد هستند.

برای رفع این چالش ها، مداخلات زیادی لازم است. اول، نیاز به ایجاد مسیرهایی برای زنان در زمینه های STEM وجود دارد. سازمان های غیرانتفاعی از افغانستان به ایالات متحده متمرکز بر توسعه مهارت های کدگذاری دختران هستند. شرکت ها در زمینه های STEM می توانند در موسسه های غیرانتفاعی و دانشکده ها سرمایه گذاری کرده و با آنها مشارکت داشته باشند تا طیف گسترده تری از زنان در زمینه های فناوری را توسعه دهند و دوره های کارآموزی را ارائه دهند.

دسترسی زنان به  امکانات اولیه فناوری، به ویژه فناوری های اینترنت و تلفن همراه، همراه با افزایش مهارت های دیجیتالی خود باید گسترش یابد. موانع زنان شاغل در اقتصاد گیگ، از جمله نگرانی در مورد عدم مهارت های دیجیتال و اینترنت و ایمنی جسمی، و همچنین عدم حمایت اجتماعی برای چنین کارگرانی که ممکن است زنان را در معرض ناامنی درآمد قرار دهد، باید رفع شود.

سرانجام، به عنوان بخشی از تلاش گسترده برای تشویق زنان برای ایجاد فناوری و کار به روش های جدید، می توان کارهای بیشتری را برای رفع شکاف بودجه ای که زنان کارآفرین با آن روبرو هستند، انجام داد. در نظر بگیرید که، در سال 2018، تیم های بنیانگذار مرد 85 درصد از کل سرمایه گذاری مخاطره آمیز را در ایالات متحده دریافت کرده اند، در حالی که تیم های زنان فقط 2 درصد و تیم های خنثی جنسیتی فقط 13 درصد دریافت کرده اند.

منبع:
https://www.mckinsey.com/featured-insights/gender-equality/the-future-of-women-at-work-transitions-in-the-age-of-automation